♥♡پسری متفاوت♥♡

من با بقیه فرق دارم

خاطره یکی از دوستامه نه من

گفتم بهش سلام گفت چیه تو هم ازم شماره میخای گفتم نه 

گفت پس چته گفتم این وضع رو دوست داری

گفت مردا همه چشم چرون شدن 

گفتم قبول ولی بعنی تو هیچ مشکلی نداری؟؟یعنی تو مردارو تحریک نمیکنی؟؟

گفت نه مردا ناپاکن  

گفتم  یه روز یه کور اومده بود خونه حضرت محمد حضرت فاطمه سریع رفت تو اتاق پیامبر پرسید چی شده فاطمه جان اون مرد که کوره تو رو نمیبینه حضرت فاطمه گفت من که اونو میبینم  دوباره بهش گفتم پس انقدر نگو مردها ناپاکن چون حضرت فاطمه به چشم خودش هم اعتماد نداشت تو چجوری به خودت انقدر مطمئنی که تو پاکی؟؟؟؟

ناراحت شد و یه فوش بهم داد و رفت ولی مطمئنم به به نتیجه ای رسید ولی خدایی تا حالا چند نفر اینجوری رو دیدین مسلما خیلی 

ولی تاحالا به چند نفر اینجوری کمک کردید؟؟

+ چهار شنبه 13 شهريور 1392برچسب:رت ,در ساعت19:15 نیما| |

صفحه قبل 1 2 3 صفحه بعد



>
طراح : صـ♥ـدفــ